یادداشت | جنبش حمایت از کالای ایرانی و ظرفیت مغفول "جبهه انقلاب"
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، در حرکت های اجتماعی آنچه که در نیل به مقصود تعیین کننده محسوب می شود، حرکت انبوه مردم است و در واقع توده های مردمی به عنوان یگانه قدرتی به حساب می آیند که موتور محرکه هر جنبش و حرکت اجتماعی شناخته می شوند. از دیگر سوی، اصل حمایت از کالای ایرانی آن هنگام می تواند از مرزهای شعار، خارج و تحقق عینی یافته که در قامت یک جنبش اجتماعی ظهور یابد. اما مسئله اینجاست که چه عواملی می توانند در تحقق این جنبش نقش آفرینی کنند؟ در بین همه عوامل موثری که در این امر می توان برشمرد، نقش نهادهای مردمی در عینیت یافتن جنبش مذکور پر رنگ است. بسیج، گروه های جهادی، نهادهای مردمی، سازمان ها و موسسات خیریه از جمله این نهادها محسوب می شوند که دارای پتانسیل تاثیرگذاری در فعلیت یافتن این اصل و تبدیل آن به یک فرهنگ ملی هستند. و از میان همه عوامل برشمرده، «بسیج» به دلیل ماهیت و ویژگی های منحصر به فردش قادر است تا بیشترین تاثیرگذاری را در مردم و تحقق جنبش های مردمی داشته باشد.
مفهوم بسیج
گرچه ممکن است در نگاهی تقلیلی به بسیج، آنچه که ابتدا در ذهن تداعی شود سازمان یا نیروی نظامی خاصی باشد اما «بسیج» در نگاهی عمیقتر نوعی ذهنیت، ایدئولوژی و فرهنگ با مختصات و معیارهای خاصی است[1]، که سبب کنش های متناسب با آن ایدئولوژی و فرهنگ می شود. هنگامی که بسیج از حد یک سازمان گروهی فراتر رود و به یک فرهنگ فراگیر تبدیل شود باعث برانگیخته شدن بخشی از جمعیت برای دستیابی به اهداف مطلوب شده، یک جنبش را پدید می آورد.
در واقع حقیقت مفهوم «بسیج» عبارت است از فرهنگی که بر پایه ایدولوژیک، کنش مطابق با ایدولوژی و مردمی بودن استوار است و این سه رکن، ارکان ماهوی فرهنگ بسیجی هستند.
روح ایدولوژیکی بسیج به این معنا است که تمام فعالیت های این نیرو خارج از یک صبغه ارزشی و ملی نیست[2] و این صبغه ارزشی و ملی نیز چیزی جزء آموزه ها و ارزش های اسلام ناب محمدی(ص) و آرمان های انقلاب اسلامی نیست. بر این اساس هرگونه حرکت و الگوی رفتاری و اجتماعی که موطن آن فرهنگ بسیج باشد نمی تواند خارج از چهارچوب و شبکه ایدولوژیکی تعریف شده این فرهنگ که بر اساس اسلام و فقاهت دینی است، تعریف شود و این همان کنش مطابق با ایدولوژی است.
رکن سوم ماهیت بسیج، مردمی بودن آن است، به این معنا که برخاسته از متن ملت و مردم و یک حقیقت گسترده در تمام زوایای جامعه است.[3] به عبارت دیگر تمامی اصناف، اقشار و گروههای مختلف مردمی خاستگاه این فرهنگ هستند و همین خصیصه منحصر به فرد سبب به وجود آمدن بستری برای ارتباط و پیوستگی همه آحاد ملت با این فرهنگ می شود. ارتباطی که می تواند عامل بسط و گسترش مختصات فرهنگ بسیج در جامعه و حتی دیگر جوامع همسو باشد.
ظهور فرهنگ بسیج در سطوح مردمی
نتیجه بسط و گسترش فرهنگ بسیج، پیدایش رفتارهای جمعی و اجتماعی بر پایه پیشرو بودن در عرصه های اساسی و مدیریت چالش های پیش روی کشور، توکل، شجاعت، غیرت و جسارت انقلابی، خودباوری و اعتماد به نفس، روحیه جهادی، آزادگی و پایبندی به آرمان ها و ارزش هاست. بدیهی است که یکی از چالش های مهم کشور در سال های اخیر موضوع نابسامانی های اقتصادی است که راه برون رفت از این چالش، فراگیر شدن فرهنگ بسیج در بستر جامعه و ظهور و فعلیت یافتن مولفه ها و ویژگی های این فرهنگ در اقشار مختلف مردمی و همچنین جایگزین شدن روحیه جهادی به جای روحیه اشرافی و آسوده طلبانه است. بسط این فرهنگ در بستر جامعه خود یکی از عوامل ایجاد روحیه اعتماد به نفس ملی است زیرا عنصر خودباوری و اعتماد به نفس یکی از مولفه های مهم فرهنگ بسیج است.
روحیه اعتماد به نفس آن هنگام که بعد ملی یابد سبب می گردد تا مردم به تولیدات داخلی با دیده سرمایه و دارایی خویش بنگرند، همچنین کار ایرانی را به عنوان یک ارزش و توانایی خویش محسوب کنند، از این رو به کار و تولید داخلی به عنوان توانایی و دارایی خود نظر کرده، اطمینان و اعتماد دارد هر چند در مقایسه با برخی برندها ضعیفتر باشد، اما این باعث نمی شود که توانایی و دارایی خویش را نادیده گرفته و حتی با روی گرداندن از آن به نابودیشان کمک کند، بلکه سعی می کند تا با حمایت از آن توانایی و دارایی ها به رفع نقایص آنها کمک کند. در واقع هنگامی که خودباوری از یک خصیصه شخصی به یک ویژگی جمعی ارتقاء می یابد سبب می گردد تا ثمرات شخصی آن نیز به بعد اجتماعی تسری یابد.[4] و این خصیصه خود سرآغازی است برای یک جنبش ملی در راستای حمایت از کالای ایرانی.
حمایت از کالای ایرانی و تولید داخلی بخش مهمی از پازل اقتصاد مقاومتی را شکل می دهد و قسمت زیادی از اهداف اقتصاد مقاومتی را محقق خواهد کرد، و همان گونه که پیشتر بیان شد تحقق این مهم احتیاج به ظهور اصل حمایت از کالای ایرانی در قامت یک جنبش اجتماعی دارد. جنبشی که ظهور و بروز و استدامتش متوقف بر به میدان آمدن تمامی نیروهای مردمی و انقلابی بلکه همه آحاد ملت تحت لوای فرهنگ بسیج است. اینجا است که فرهنگ بسیج به مثابه اهرمی برای فعال کردن نیروهای مردمی و پتانسیل کشور در جهت تحقق آرمان های انقلاب روشن می شود. گسترش این فرهنگ در جامعه و ظهور مولفه های آن در آحاد ملت قطعا همت یکایک نیروها و عناصر مومن و انقلابی و نخبگان متعهد حوزوی و دانشگاهی و نیز به میدان آمدن دستگاه های فرهنگی و رسانه ها را می طلبد.
ظهور فرهنگ بسیج در بین مسئولین و نخبگانی
نتیجه بسط و گسترش فرهنگ بسیج در سطوح حاکمیتی، سبب ظهور و فعلیت یافتن مولفه ها و ویژگی های این فرهنگ در بدنه دولت و مدیران آن و جایگزین شدن روحیه جهادی و فرهنگ بسیج به جای روحیه اشرافی، آسوده طلبانه و فرهنگ غربگرا در نخبگان و مسئولین، و نیز جایگزینی الگوی اقتصاد مقاومتی که برآمده از متن آرمان های انقلاب اسلامی و ارزش های دینی جامعه اسلامی است به جای اقتصاد لیبرال در سیاست های اقتصادی نظام می شود.
فرهنگ بسیج به عنوان فرهنگی آزمون پس داده و موفق در عرصه جهاد نظامی و هشت سال دفاع مقدس اینک نیز با همان روحیه و تفکری که توانست جنگ را اداره کند می تواند در عرصه جهاد اقتصادی به آرمان های انقلاب اسلامی جامه عمل بپوشاند. همان گونه که فرهنگ بسیج در سطح مردمی و جامعه قادر است تا منجر به حرکت های خودجوش توده های مردمی برای نیل به اهداف و آرمان ها شود، در سطح مدیران و بدنه دولت نیز می تواند منشاء تحولات عظیمی به نفع انقلاب و اهدافش شود؛ اما این مهم متوقف است بر عرصه دادن به نیروها و عناصری که جوهره آنها معروض این فرهنگ و مختصات آن گشته است.
به دیگر سخن، فائق آمدن بر مشکلات کنونی در بُعد حاکمیتی جزء با تغییر ماهوی در دولت و بدل شدن تفکرات لیبرال سرمایه داری و خوی اشرافی و کدخدا محور به اندیشه های ناب اسلامی و جایگزین شدن عناصر خسته و ناکارآمدی که با تفکرات پوسیده و غربزده خویش سرشته همه مشکلات را در وادادگی به غرب می پندارند و دست آوردی جزء هیچ نداشتند با عناصر مخلص و انقلابی که بدون کوچک ترین چشم داشتی به دنبال خدمت به کشور باشند میسر نمی گردد. عناصری که سرشت آنان با فرهنگ بسیج آمیخته گشته و بی هیچ ادعایی تا پای جان آماده خدمت هستند. در واقع فرهنگ بسیج باید متن حرکت نظام قرار گیرد و همه مسئولین به معنای حقیقی کلمه بسیجی شوند.[5] و مخلص کلام اینکه، امروز در بعد مدیریتی و در عرصه جهاد اقتصادی احتیاج به فرماندهانی چون باکری ها، چمران ها و همت ها داریم چراکه مدیرانی از این سنخ خود از معرّفات و مختصات دولت اسلامی هستند./۸۴۱/ی۷۰۲/س
حجت الاسلام داود موذنیان، مبلغ و پژوهشگر حوزوی
پی نوشت
[1] - مقام معظم رهبری، 7/9/1384؛ «بسیج یک فرهنگ است. بسیج یک ذهنیت برجسته و والا در جامعه ما است»
[2] - قدرت نرم و سرمایه اجتماعی (بسیج به مثابه سرمایه اجتماعی حقوقی)؛ دکتر محمدجواد جاوید، پژوهشکده مطالعات و تحقیقات بسیج
[3] - مقام معظم رهبری، 8/9/1374 ؛ «بسیج، یعنی متن ملت و همه آحاد مؤمن و یک حقیقت گسترده در تمام زوایای جامعه»
[4] - داود موذنیان، عنصر اعتماد به نفس در تحقق اصل حمایت از کالای ایرانی، روزنامه کیهان، مورخ: 28/1/1397
[5] - مقام معظم رهبری، 8/9/1374 ؛ «بسیج متن حرکت نظام است. همه باید بسیجی باشند. دولت و مسئولان هم باید بسیجی باشند»